نقش این بود تو زندگیمون بیاد سرک بشه ببینه تپه نرینده اگه مونده باشع تا اون برینه بره
حس بد اما زیاد روش مانور نمیدم کنار میام
دوستش دارم و برام محترمه
خیلی مهربونه فکر کنم همیشه همینطوری باشه خیلی دوسش دارم خیلی خانمه
اونم مثل من مثل مادرم مثل بقیه ما ضعف داره نقاط قوت داره
اونم قربانی مرد سالاری شده و درونش یه عالمه تروما داره و اون تروماها رو به بچه هاش منتقل کرده سطح آگاهیش پایین بوده و من هم دارم تاوان نا آگاهیش رو میدم
هرروز که میگذره حسم بدتر میشه چون هر دفعه که میرم خونش بی احترامی میبینم و روی هم رفته عقده هام بیشتر و بیشتر میشه
برا من از قبل فوت کرده بود حسم بهش بده با این زاییدناش هیچکدوم آدم نیستن
امیدوارم مادرشوهر بعدیم خوب باشه
خاطره ی بدی ندارم
فقط ازش خوبی دیدیم
الان چون خیلی ازش دلگیرم
حس خیلی بدی دارم بهش
یه مدت فقط و فقط کارای منفیش جلو چشممه
خیلی اذیت میشم
اولش خوب بود اما خود واقعیشو نشون داد الآنم فقط منتظره طلاق بگیرم سپردمش به خدا
منم حسب بهش ندارم خیلی حسودهستش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
