بعد دعانویسه (دومی) بجای اینکه باطل سحر بده دعای محبت داد من نخواستم گیر داد که قرآنیه و این بار اسم پارتنرمم اضافه کرد بعد خیلی بد شد از اونم بدتر برعکس شد سیاهی شد اصلا دور شد یه کلمه ای بزور جواب میداد من هی باید میرفتم سمتش
بعد دعانویسه میگفت برات خوب بوده سمتش نرو و هرچی صبر کردم نشد و بعد رفتم پیشش تازه گفت باطل سحر میخواین دعای بد دارین منم از ترس اینکه محبتیشو باطل کنه گرفتم تو قبر بود اونا هم گرفتم اصلا پارتنرم بهم گفت رابطمون دوستی معمولی باشه هرکی از این دعانویسه دعا گرفته بود همینو بهش گفته پارتنرش و دور شده منم براش توضیح دادم جریانو و زود رفتم به دعانویسه گفتم دعا رو نمیخوام و پارتنرم آروم شد قبول کرد که باهم باشیم و
شروع کردم قرآن خوندن اون بعضی وقتا بغل و بوس میفرستاد تو دعوا من بهش گفتم اگه رابطت جدی نبود چرا پس اینارو میگفتی و وقتی اون دعاهای افتضاحو گرفتم گفتم ناراحت نباش بغلت میکنم و اینا گفت تو بهم حرف زدی دوست معمولی هستیم دیگه اینارو نگو و رفتارات خیلی بد بود و اومدی دم محل کار و فلان اینم از خودم برداشت کرد که بهش گفتم تو دعوا و اصلا بعدش خوب شد دیگه وقتی دعا ها رو گرفتم باز روانی شد
بعد من قرآن میخوندمو هیئت رفتم دیگه نرفتم دعا بگیرم تا دو ماه و نیم و باز امتحان کردم از اون حرفا زدم اما یادش رفت دعوا رو و استقبال میکرد همراهی هم کرد خودش چند بار اصلا یاد دعوا و حرفاش نیفتاد ! که بگه دوست معمولی باشیمو فلان
بعد رفتم باطل سحر گرفتم دو سه روز اول خوب بود
عین قبل دعاها شد و کم کم سرد شد نه به سردی طلسم و دعانویسه گفت دعای محبت میخوای من نگرفتم بعد از بیشت روز گرفتم اینم خوب نبود چون دوتا شبیه بود و دوباره دور شد و بعدش دوباره فقط باطل سحر گرفتم
و باز خوب شد و دوباره سردتر و اگه منم یه حرف منفی میزدم فورا منفی میشد یاداوری دعوا رو میکرد و میگفت میترسم حالا ۲۵روز بود حدودا گذشته بود اومدم همزمان یه دعای پاکسازی سرچ کردم خوندم و روزی یه سوره خوندم به نیت گشایش و بهتر شد پارتنرم باز امتحان کردم اون حرفا رو زدم همراهی کرد !
و امروز همزمان پاکسازیه رو خوندم و اون سوره رو و رقیه شرعیه گوش کردم بعد یه فیلم دیدم از اون که پاکسازی داد کسی حرف میزد که جن داشت طرف داشت برا استاده میگفت و پارتنرم یه ایموجی ناراحت گذاشته بود که بعدش من چیز دیگه ای گفتم یادش نبود و خودم گیر دادم چرا ناراحتی جوگیر شد و یه دفعه گفت بخاطر احساس نامناسبمو گفتم چیزی شده؟ یاداوری اون دعوای ۴ماه پیشو کرد که این مدت نکرده بود و روانی شد و گفت دوست معمولی باشیمو نمیتونم جدی باشیمو فلان
یعنی خیلی حالم بد شد
بعد اینی که پاکسازی میداد میگفت طلسم به نامتون بشه باطل نمیشه باید انصراف نامه بخونی کلا از دنیای ماورا
من چیکار کنم حالا خیلی حالم بده
اگه چیزی هم بگم حرفشو بزرگ کنم بدتر میشه