شوهرم مرد خوبیه وضع مالیمونم متوسطه بد نیس
ولی من آدم بچه داری نبودم
بشدت اعصابم ضعیف شده
بچه شبا دیر میخابه صبح زود بیداره
بدغذاس هرچیزیو نمیخوره و هزارتا مشکل دیگه
منو شوهرم رابطمون خیلی کم شده .. چرا چون همش بچه بیداره
خستم کرده دیگه
نه کمکی دارم نه چیزی
ببرش بیرون بعد از ظهرا خسته میشه
همه ی بچه ها همینن
منم درکت میکنم انقد بچم شبا نمیخابید ک شیطونه میگفت بگیر بکوبونش تو دیوار،ولی این روزا میگذره عزیزم،بعد از دو سالگی که از شیر بگیری خوابشون بهتر میشه
خسته ای حق داری یک چند روز از خانواده ها کمک بگیر خودت بیشتر استراحت کن
بچه هم ببر دکتر دارویی چیزی بده بهش
عزیزم کم کم اوضاع بهتر میشه ،بخودت بیشتر برس ،اروم باش میگذره
تمام مشکلات پدر مادرها سر بچه هاست
بچه داری همینه ما هممون این روزا روگذروندیم الانم باز یجور دیگه درگیر بچه ایم
چند شب بهش ملاتنین بده خوابش تنظیم بشه
تا آخر عمر که اینجوری نمیمونه
فکر راه حل باشه نه پاک کردن صورت مسئله
وای مگه فقط تو اینجوری هستی
من دوسال یک بار میرم شهر خودم
تنها تنهام
شوهرم میره شب میاد
گناه اون طفلی چیه
چرا بیخودی تو این دنیا آوردیش
واقعا که
بچه همینه
تازه روزای خوشته
مدرسه
سن بلوغ
دوست ناباب
آلوده نشدن به سیگار و مواد و روابط جنس......ی
تازه پسر باشه تا زن بیاره فراموشت میکنه
مام همینم مهمونم بدترش می کنه
سعی کن با برنامه پیش بری.وقتی بچه ظهر می‌خوابه خودتم بخواب تا خستگیت در بره.برا غذای بچه زیاد گیر نده
خیییلی درکت میکنم ولی اینم بدون اون بچه خودش نخواسته که بیاد، شما آوردیش. پس به عنوان یه مادر موظفی با وجود تمام سختیا کنارش باشی و تنهاش نذاری. بابت سختیایی که میکشی نباید منت سرش بذاری، اون کوچیکه، درکی نداره. اگه حس کنه شما نسبت بهش احساس خوبی نداری، با هزار عقده و تروما بزرگ میشه و بازم دودش تو چشم خودتون میره. به بچت عشق بده، محبت کن و یه بچه سالم تحویل جامعه بده
