نذاشت برم سرکار گفت بری میندازمت بیرون
سهم ارثم نداد گفتم بده گفت اقدامی کنی پرتت میکنم بیرون
شوهر سابق خیانتکارم زن گرفت باز برگشت دخترتو میخوام گفت یالا باهاش آشتی کن گفتم ن پرتم کرد تو خیابون
الان نمیدونم از کجای زندگیم درست کنم ؟
اونزمان ک پرتم کرد بیرون سنم کم بود زمستون بود کلیه هام آسیب دیده
هنوز دارم بابتش زجر میکشم الانم واس همین بااینک دیشب دیر خوابیدم صبح از ۵،۶ بیدار شدم بخاطر کلیه ام
همه خواستگارای خوبم پروند هرکی پول داشت رو عمدا رد کرد هدفش زیردست نگه داشتنم بود الان چندساله ک هرچ اشک تمساح میریزه دیگ گول نمیخورم ولی وسط ی ویرانه موندم نمیدونم از کجا درستش کنم
ن گذاشت ازدواج درستی کنم ن شغل ن حتی رشته ای ک میخواستم بخونم
همه رو ازم گرفت فلجم کرد تا محتاجش باشم جلو بقیه هی میگ جونم واس فلانی گذاشتم مادر فداکار منم
منو ی بی عرضه آویزون نشون میده پشت سرم ب همه زن داداشام فامیل بدگویی کرده باز رفته سراغ همسایه ها و مغازه دارای محل
منم میخوام مستقل بشم بعد حقیقت ب بقیه بگم