تو کشتیرانیه ، بعد با خانومای همکار یا غیر همکار ارتباط میگیره، گندش در میاد ؛ میاد به من میگه کمکم کن اخراج نشم!!!! اداره فهمیده؛ زنه اخراج شده!!!!!
جالب اینجاست دو ساله خونه رو ترک کرده ؛ اقدام به طلاق هم کرده، ولی طلاق نمیده
منو گذاشته تو آب نمک تا اگه روزی دستش از همه جا کوتاه شد برگرده!!!
الان چند روزه دوباره اون زنیکه ی همکارشو اخراج کردن؛ نمیدونم چی بینشون گذشته، اونم رفته زیراب شوهرمو زده، اونو اخراج کردن؛ اینم داره از ترس قالب تهی میکنه ، امروز پرسیدم جریان چیه؛ میگه همدیگه رو دوست داشتیم، اونم شدید ابراز علاقه میکرد؛ میرفتیم بیرون ، میگفت زنتو طلاق بده ازدواج کنیم، دید من طلاقت نمیدم اینجوری کرد!! البته که من باورش نمیکنم
و این زنیکه ی از خدا بیخبر چقدر زندگی رو به کام من تلخ تر میکرد؛ برای اینکه منو از چشم شوهرمو بیشتر بندازه همش علیه من تحریکش میکرد و شوهرم چقدر عذابم داد
چقدر دخترم اشک ریخت ؛ خدا ازش نگذره
فقط بخاطر دخترم نمیخوام اخراجش کنن، چون حقوقش بالائه، و هزینه های دخترم و زندگی رو از اونجا میده؛ اگه اخراج بشه میمونیم، دخترم به اذیت میفته