همش میخواد گه باری های خواهرامو بندازه تقصیر من میگه تو ب اونا یاد دادی 
ابجیم فرار کرده دارم سعی میکنم فراموشش کنم هی میاد ی چی میگه ک منو مقصر بدونه 
منم ی بچه ۱۳ماهه دارم ۳هفته ب زایمانمه 
یا داداشم افسردگی گرفته همش میاد منفی ها رو بهم میگه 
منمپیام دادم 
غصه فلان خواهرم کم بود ک باز اون خواهرفراریم عضه شو خوردم الان هم غصه داداشو بخورم 
خودم کم مشکل دارم مگه بچمه 
میگه تو ب اونا یاد دادی  میگذره 
رید تو اعصابم 
درصورنی ک همین  مادر ن بهم جهاز داد ن طلا داد ن سیسمونی دادمنو تو شرایط سخت زندگی گذاشت هرروز میمد دعوا وطعنه باهام  میکرد 
خب ب من چه مگه بچه منه ک همش من بایدغصه شو بخورم .الان بابام اومده شهر ما قراره تا زایمان من بمونه 
شوهرمم کارش دوره  ی شهر دیکه هست بخاطر بدهی سنگین داره کارمیکنه 
مامانم حاضر نیس ی تک پا بیاد شهر من برای زایمانم 
الان ب شوهرم گفتم بیمارستان ک رفتم ت بیا خونه بچه رو نگه دار 
چون کی میخواد بچه ک پی می کرد تمیزش کنه