یهو از ما دوری کرد جوریک ۱۰ ساله ندیدمش
حتی وقتی خونشون میریم زن عموم نمیزاره حتی سمت اتاقش رد شد
چندین جا پدرم دیده حتی سلام نکرده عین غریبه ها رد شده احترام پدرم اصلا تواین ۱۰ سال نگ نداشت از خونمون کاملا دوری کرد
تازگی ها شنیدم میخواد ازدواج کنه و خوشحالم براش همبازی بچگی هام بود اما خیلی وقته ندیدمش همینجور تو دلمه بپرسم ازش دلیل دلخوری این سالهات چی بود ک بحتی ب پدرمم محل نمیداد دلم میخواد بدونم
شمارش به بدبختی پیدا کردم بپرسم ازش؟؟
وا نه چیکار داری
نه بابا ولش کن.
بعد با این حال عروسیش هم‌میخوایین برین؟
نسبت به بقیه فامیلا هم اینطوریه؟
والا منم کنجکاو شدم بدونم چشه فهمیدی به منم بگو شب خوابم نمیبره
منم چند سالیه همرو بی محل کردم
نه کاری نکن فقط خودت سبک میشی
اسی تو میگی پسر عمو من چند ساله خود دایی پسراشو ندیدم حتی خاله هم سه نرفتم خونش بیخیال دنبال دردسر نباش
نه بابا ولش کن شاید اتفاقی افتاده تو بی خبری بعدشم میخوای‌چی‌بپرسی تهش میگه به تو چه البته ببخشید ها
ن بابا دنبال حرف و حدیثی؟؟؟؟
میخوای بیوفتی سر زبون فامیل ؟؟؟
