۶ نفر تو یه خونه زندگی میکنیم
۲ تا داداش دارم و خودم و مامان بابام و عمه پیرم
کارای خونه زیاده و مامانم کمرش و همه جاش درد میکنه
منم نصف ماه یا افسرده م یا بدن درد دارم اون بدرک
برادرای احمقم میبینن گاهی حال من بده گاهی حال مادرم ولی حتی یه لباس خودشونم نمیندازن تو ماشین
خدا لعنتشون کنه
الانم انقد جیغ زدم هم عمه م هم مامانم طرفداری داداشامو کردن
انقد اعصابم خورد شد
هزار بار تو این خونه دعوا کردم ول دریغ از ذره ای تغییر
بخدا خستم
حتی فکر اینکه ازدواج کنم و این خانواده رو رها کنم دیوونم میکنه.