پنج ماهه با همیم
چندین بار بیرون رفتیم ولی چیزی نگرفت اصلا ولی خب ساعت نه ده شب بیرون رفتنمون بود بهانه در میآورد که الان کافه و اینا بسته ان و اینا منم قبول میکردم عصری ساعت شیش تا هفت و نیم هشت بیرون بودم باهاش
اول که بیست دقیقه دیر کرد شیش و بیست دقیقه اومد دنبالم بعدش میگفت حالا میخوای دیرت نشه ساعت هفت برسونمت
منم گفتم نه دیرم نمیشه بعد دید ناراحتم تو خودمم گفته بودم دلم گرفته وایساد دوتا شاخه گل گرفت اونم دو سه بار بهش گفته بودم گل دوست دارم برام بگیری و اینا
همین
این پسره خسیسه یا من پرتوقعم؟😐