2777
2789
عنوان

حالم از برادر بزرگ ترم بهم میخوره

160 بازدید | 14 پست

به حدی چندش آوره که از بچگی خجالت میکشیدم به دوستام بگم این آدم برادرمه همیشه مایه عذاب ما بود چه وقتی مجرد بود چه الان که متاهله اصلا دوس ندارم حتی یک ثانیه اون هیکل نحسشو ببینم وقتی مجرد بود توفکر تجاوز به محارم خودش بود وقتی که منو خواهرام تنها بودیم از ترس میرفتیم تو حیاط تا مامانم بیاد که مبادا یه وقت بهمون تجاوز نکنه.الان که میبینمش حالم ازش بهم میخوره اصلا باهاش حرف نمیزنم میرم تو اتاق که تشریف نحسشو ببره بعد میام بیرون تازه مادرم بامن دعوا میکنه که چرا تحویلش نمیگیرم!!

یا بسملا😐

واقعا فکر کردی وقتی نصیحتم میکنی دارم به حرفات گوش میدم؟ نه فقط منتظرم تموم شه تا همون کار غلطو ادامه بدم:). بعضی وقتا به جای جر و بحث کردن فقط به طرف نگاه میکنی و تعجب میکنی که این حجم وسیعِ بی عقلی و نفهمی چطور توی کله ای به این کوچکی جا شده!. -entj-

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

از کجا فهمیدید فکر تجاوز به محارمش بود؟کاری کرده بود؟؟

اره خیلی هیزه همش به بدنمون نگاه میکرد میرفت تو اتاق کارای بدی انجام میداد مثلا شلوارشو درمیاورد ماهم میترسیدیم میرفتیم تو حیاط

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792