دقیقا این اتفاق امروز برای ما افتاد
بابام با ماشین اومده بود دنبالم
ماشینو رشن گزاشته بود جلو در مدرسه یکمممم اونور تر
چون ماشین باتری نداشت خاموش نکرد
یه زنیکه یه نفهم ماشینشو بغل ماشین ما پارک کرد
داشتیم از دور میومدیم دیدیم ماشین نیست
فکر کردیم ماشینو بردن
قلبمون داشت وایمیستاد
رفتیم بدو بدو اینو اونور
دیدیم آشغال زنیکه گذاشته جلوی ما