شهری که توش زندگی میکنیم با شهر خودمون و فامیلامون ۱۲ ساعت راهه
امروز زنگ آخر معاونمون گفت بابات کارت داره گوشی رو برداشتم بابام گفتم بابابزرگت . مادری .
حالش خوب نیست رفته تو کما هوشیاریش سه هست
بابابزرگم سرطان داشت عمل شد ، شیمی درمانی شد ....
واسش دعا کنید ..
بعد مامانم گوشیه رو گرفت گفت بعد از مدرسه ت میریم شهرستان ....
یعنی امیدی نیست ؟؟؟
😭😭
وایی نههه
عمو های مامانم گفتن فقط خودتونو زودتر برسونید
الانم تو راهیم
دعا کنید دعااا❤️