فک کنم خیلیا در جریان زندگی من بودن تاپیک قبلی هام هست متوجه شدم باردارم اونم با وجود حواس جمعی سفت و سخت بعد ۶ سال
از این بچه متنفرم جلوی همه چی منو میگیره کارم زندگیم آیندم
سالنم درسم همه چیم میره رو هوا
من اصن مادر شدن دوست نداشتم هرروز صبح ک با تهوع از خواب بیدار میشم یدور زمین و زمانو فوش میدم
از سقط میترسم چون قانونی نمیتونم سقط کنم و باید با مسولیت خودم ی پزشک غیر قانونی اینکارو بکنه و ممکنه هر بلایی سرم بیاد اونجوری