بچه ها شوهرم از همسر سابقش یه پسر داره ک من بزرگش میکنم مادرشوهرم سر همین قضیه همیشه بهم گیر میده ک تو بچه رو میزنی و بهش غذا نمیدی و همش بهم تهمت میزنه درصورتی ک من بچه رو دوس دارم دو سه بار تا حالا دعوا کردیم سر پسرم، اخرین بار خیلی دعوای بدی کردیم ک فش خیلی زشتایی بهم داد فش ناموسی تو دعوا پسر دومم رو نفرین میکرد و فش میداد، ب خانوادم و پدر مادرم فش میداد، منم جواب دادم و الان مدتیه قهریم بعد اونا رفتن مکه ما نرفتیم خونش بهش زنگ هم نزدم کلا خودش زنگ زد ب شوهرم حلالیت خاست ولی ب من نه، یه هفته بعد اینک از مکه اومدن شوهرم رفت خونشون بعد برای منو شوهرم و پسرم اینا لباس خریده و پدرشوهرم گفته ب زنت بگو ما روحلال کنه و فلان،الان بنظرتون اشتی کنم باهاشون برم خونشون یا نه؟ حس میکنم مادرشوهرم پشیمون شده از کاراش شما بودین با این کارا میرفتین؟
خیلی فشای زشتی داد ک مثلا رفتی زیرفلانی خابیدی، انقد کینه دارم ازش ک نگو
بهت حق میدم منم چندوقت پیش مادرشوهرم باهام دعواکردبااینکه اصلا من واون مشکلی نداشتیم طرف جاریموگرفت ومقصرهم خداشاهدجاریم بود تاالان که نه زنگ زده دوماه شده نه حلالیت خواسته بازواسه توابرازپشیمونی کرده کمی جای امید هست ولی من چی بگم
از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)