2777
2789

چندین سال قبل یه تایم کوتاهی به درخواست دوستم  مدیریه گروه تلگرامی شدم  

یه بنده خدایی بود که فعالیتش در گروه تقریبا زیاد بود اما کوتاه و تأثیرگذار
یعنی اکثرا آنلاین بود ( چون 13 روز عید بیکار بود ) ولی جملات و کلمات کوتاه مینوشت  
و بیشتر در  ویس چت حضور داشت
این آدم ادعا میکرد که میتونه ( مثل ابن حس ششمی ها) یه چیزایی از طرف بگه
یه مدت فقط حرفاشو گوش میدادم تو ویس چت که به بقیه چیا میگه
و جالب بود برام که همه میگفتن داره درست میگه
من اعتقاد نداشتم که حسی میگه
 میگفتم قطع به یقین این آدم اگه داره درست میگه و بقیه الکی بزرگش نکردن   حتما موکل داره.
(حالا یه ادعایی دارم که طرف رو قیافشو ببینم ازش انرژی مثبت یا منفی  میگیرم و یه چیزایی بهم الهام میشه.ولی هیچوقت به کسی نگفتم و نمیگم علاقه ای هم ندارم به این ویژگی که دارم )
بعد از گذشت چندین روز    واقعا کنجکاو شدم ببینم برای منم میتونه بگه یا نه 
بهش پیام دادم و جالب بود واکنشش
( بقیشو تو پست میذارم متن آمادس) 

تا خدا هست زندگی باید کرد 💗

بهش گفتم تعریفتو شنیدم که میتونی حسی یه چیزایی بگی درسته؟ 

گفت اره 

گفتم برا منم میگی ؟ ! 


😐 یه سری روحیات گفت که تو ما زنا مشترکه و طبیعیه و اشاره کردن بهش شاخ غول شکستن نیست 

در مورد چیزای دیگه ی زندگیمم همه رو غلط گفت 


بهش گفتم الکی گندت کردن پس 

چون هیچی رو درست نگفتی 

تا خدا هست زندگی باید کرد 💗

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یا شاید من هاله ای دارم که نمیتونی به اطلاعاتم دسترسی داشته باشی؟ ! 

( اون موقع حرز کبیر امام جواد میبستم به بازوم)


زیر بار نمیرفت که داره اشتباه میگه 

می گفت نه شما داری اینجوری میگی وگرنه حسی که ازت میگیرم اینه که کمر بستی منو ضایع کنی در صورتیکه من دارم درست میگم و خودتم میدونی 


نمیدونم چرا کلم باد داشت اون تایم 🙄 چه مرگم شد یهو نمیدونم ادعامو گفتم و تصمیم به تماس تصویری گرفتیم 

تا خدا هست زندگی باید کرد 💗

اسمش علی بود 

از من اسمم رو پرسید و من گفتم 

یهو چهرش ریخت به هم و چشاشو بست 


علتشو پرسیدم گفت تو هم اسم زن سابقم هستی یهو کلی خاطرات زنده شد 


خیلی به هم ریخت در حد بغض مشخص بود که عاشقه زنشه اما 

(چیشده بود که یه مرد عاشق مجبور شده از زنش جدا بشه ؟ )

من سکوت کرده بودم و تو چهرش و زبان بدنش حتی همون انرژی که میگم یه چیزایی دریافت کردم 

اما از گفتنش میترسیدم ( که نکنه حسم درست نباشه و ضایع بشم) 

تا خدا هست زندگی باید کرد 💗

لایک لدفااا

وطنم پاره ی  تنم ،خدایا حافظ رهبر عزیزم (سید علی)باش🇮🇷🇮🇷🇮🇷خدایا حافظ دلاور مردان (سربازان)سرزمینم باش🇮🇷🇮🇷🇮🇷.گیجید هنوز فصل تردید گذشت ان قصه که گفتید و شنیدید گذشت، داعش به چراغ سبزتان هار شده از این همه خون چگونه خواهید گذشت!!؟؟ دیگه نمیخوام از مادر شوهر،خواهرشوهر ،جاری،زن داداش،از هیچکس غیبت کنم،حتی خانواده خودم،میترسم غیبت های اینجا هم تو نامه اعمالم إعمال بشه بدبخت بشم والا بخدا ،هر جا دیدید غیبت کردم بهم بگو خاک برسر باز که غیبت کردی،شاید آدم شدم 😔

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792