بابای منم پارانوعید بود یه عمر مامانمو عذاب داد
چه جوری با هم آشنا شدید؟ ازدواج تون سنتی بود یا دوستی؟
چون بالاخره قبل عروسی طرف هر چقدرم خودشو کنترل کنه بازم یکم بروز میده که شکاکه
مامانم میگه اولین بار دوماه بعد عقد خواهرش دعوت مون کرد پاگشا
بعدش که اومدیم بیرون کتک میزد و میگفت سر سفره رو به روی شوهر خواهرم نشسته بودی
درحالی که حجاب مامانم کامل بوده و سرسفره کنار بابام نشسته بوده
کل بچگیم شاهد تهمت و کتک زدن های بابام بودم درکت میکنم