کلی برنامه ریزی کردم مشاور گرفتم کتاب های گرون گرفتم بشینم پرونده ی این کنکور لعنتی رو ببیندم یسری تحقیقات دارم باید انجام بدم دوره های زبانی که خریدم و هزینه ی سنگین دادم و باید برای آیلتس آماده بشم کلییییی کار دارم اما چسبیدم به این گوشی حتی بدم میاد ازش از این گوشی حالم داره بهم میخوره همش میگم فردا فردا!به نظرتون افسرده شدم؟خیلییی کار دارم ولی خدایا منو بکشششش
دقیقاااا مثل،منی،نمیدونم چطوری،ازگوشی دل بکنم
بنظرم نه
فقط یکم تنبلیت میشه برای شروع
نه ذهنت داره گولت میزنه که ولش کن وقت داری هنوز و تو گولش را میخوری ....درحالی ک لحظاتت شبیه طلا حتی ارزشمندترن و غافلی ...
با حال خوب انجامشون بده سرگرم کننده و یجوری که جذاب باشه واسه ذهنت، زورکی و با استرس و اینا درس نخون و چون پاییز هست طبیعیه منم اصلا حوصله کاری رو ندارم و دلم میخواد ریلکس کنم و بخوابم😂
چشاتو ببند به دو چیز فکر کن
1:تنبلی کردی وهیچکاره ای نشدی بعدازدواج برای گرفتن پول ازشوهرت باید همش بپرسه واسه چیته حساب کتاب باهات میکنه.
2:فعال وزرنگ بودی تلاش کردی آینده بهتر.سرنوشتت رو ساختی بعد ازدواج مستقل وقوی هستی میری سرکار توخونه منزوی نمیشی هرچی بخوای میری میخری خودت خرج لباس ودکتر ووسایل آرایشی وآرایشگاه و...رو میدی نیاز به توضیح شوهر نداری.لازم نیست مطیع شوهر وبله قربان باشی.
بعد نتیجه گیری کن.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
