کیا با همسرشون اختلاف فرهنگی دارن بیاین

من.لباس پوشیدن .طرز حرف زدن ورفتار کردن و...

من

خیلی سخته خیلییی

من خودم شبیهشون شدم اما فامیلامون خانواده هامون همه چیمون باهم فرق داره رفتارای همه براش عجیبه 

همسرم تحصیل کرده هست از نظر شرایط شغلی مالی هم از شرایط خانواده خودم خیلی بالاتر هست ولی من زیبا هستم و آروم و احترامش دارم و اون اینا رو میخواد 

هیچ مشکلی نداریم خداروشکر 

دوس داره چادربپوشم  من حجابم کامله ولی چادر نمیپوشم چون بنظرم وقتی حجابم کامله لزومی نداره دوبرابر چیزی ک خدا گفته رو انجام بدم  این نظر شخصی منه   کنار اومده ولی بازم میدونم ته دلش میخواد     سرکار هم اوایل دلش نمیخواست برم  اما بهش گفتم میتونی ماهی حداقل ۳تومن بدی ک نرم  ولی میدونستم قسطا زیاده باید برم کمک خرجش بشم و اونم پذیرفت دیگه

یه مورد خیلی ساده بگم البته نه در مورد خودم

شهر ما عروسی رو قدیما خانواده عروس میگرفتن  هم عقد هم عروسی!!!   الان یه خورده مدرن شدن هزینه عروسی نصف نصف هست 

دوستم یه شهر دیگه عروس شهر ما شده بود

یکبار گفت آره  واسه جاری ام خیلی عروسی مفصل تر گرفتن( البته جاری خیلی باهاس اختلاف ستی داشت)  آخر ته و توش در آوردم فهمید جاری پدرش کل هزینه عروسی رو داده

برلی او پدرشوهر هزینه کل عروسی رو داده 

خانواده شوهرم من کلا باگ دارن وای ،مهمون نواز نیستن اصلا

و تازه شهر ما رسم یلدایی آوردن و عید قربون مثل شهر های دیگه که همه چی خرید میکنن نیست شاکی بود برام هیچکاری نکردن  فقط یه تیکه طلا آوردن ( البته طلا گرون نبود اون موقع)

که بهش گفتم والا اینا رسم نیست اینحا

همینطور پاگشا اصلا کادو نمیدن اونم رسم نیست 

من با پارتنرم خودمون اوکی ایم با هم ولییی خانواده ها زمین تا آسمون رسم و سومات فرق داره لباس پوشیدن حرف زدن همه چی قصدمون جدیه ولی سر این موضوعات میترسیم خانواده ها مخالفت کنن یا ب مشکل بخوریم

نه هر دو از نظر مردمی بی حاشیه هستیم و بی بند وباری نداریم 

من اصلا شهرشون رو دوست ندارم بخاطر آدمای سردش ،بجوش نیستن 

مادرشوهر من اکر یکساله نری بعد بری یه چای بزور میذاره اصلا تدارک نمیبینه درصورتی ما مهمون سر ده هن بیاد میوه و سفره مون رنگیه

سختمه میرن اونجا ولی بخاطر شوهرم تحمل میکنم