بشدت پولکی بشدت حسود و کِرمو از ناراحتیه همه خوشحال میشن کیسه ی هر کس جداس من داشتم از پول حرف میزدم ننه ی عنش از اونور گفت برو سره کار گفتم شماها کدومتون رفتین که من برم زنیکه خل و چل
مادربزرگ پدری موقع شام ناهار فقط چشمش ب بشقاب مامانم بود مینشست لقمه ها و قاشق های مامانمو میشمرد . منم همیشه ب مامانم تعارف میکردم از این بخور از اون بخور 😆
یکی لایکم کنه
بی حیایی و حرفهای جنسی زشت زدن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
