اتفاقا دیشب دنبالش بودم
گویا درباره ی خانوادس ک مادرم نیست بالاسرشون یک پدر و دوتا پسرن ک هرکدوم از پسراش ی زن متفاوتش بودن و در ی خونه 2طبقه زندگی میکنن
زناشم کشته تو باغچه خاک کرده
هرچی سپرا میگن بیا ازاول بکوبیم بسازیم یچیزیم دستمون و بگیر سرهمین قبول نمیکنه
ی خانوم میاد خونه اینارو اجاره کنه پدره ازش خوشش میاد ولی دختره محلی نمیده بهش و با پسر بزرگه همین مرده عاشق هم میشن
مرده شرط بندی میکنه ک اره این اخرش مال من میشه با دوستش و ازاونموقع رقابت داره با پسرخودش
حتی ب پسرش میگ ازخونم برو
حتی با پول میخواد ی شب با دختره باشه ک قبول نمیکنه و خلاصه دختره ازاونجا میره پیش خانوادش میاد یکروز پولارو پس بده چون مرده فکرکنم نبردتشون هیچکس هم خونه نبوده مرده میگ یا با من بخواب یا مرده یا زندت فرق نداره
بهش تجاوز میکنه و میکشتش توی زیرزمین روی زن قبلیش خاکش میکنه
پسراش ک میبینن دختره نیست درشو میبندن و مواد بهش نمیدن اینم بگم این اشغال خیلی پول داشته وب پسراش نمیداده و اینک معتاد شدیدم بوده
خلاصه اعتراف میکنه ک دختره رو کشته و فلان با پسراش دعواش میشه پسرکوچکش رو با بالشت خفه میکنه میشینه روش و پسر بزرگشم چاقو میزنه تو کمرپدره تا ولش کنه باز پدره اونو باچاقو میزنه و اخرشم همه کنارهم میوفتن