دیشب یه انگشتر نقره داشتم که برای دستم بزرگ بود یهو سر خورد از دستم رفت تو سطل آشغال اتاقم منم دیرم شده بود گفتم برگشتم بر میدارم رفتم اومدم دیدم سطل خالی کرده رفته انگشتره
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
زمان ما این خبرا نبود هر کسی علاوه برا اتاق خودش و هال باید جارو بزنه
اره والاه
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
از این ادا و اصولا نبود بیشتر به خاطر اینکه مادرا بچه ها لوس شون کردن
کاملا موافقم
بخاطر همین لوس بودن و بقول معروف زیاد لی لی به لالاشون گذاشتن بچه ها حرمت خانواده رو نگه نمیدارن
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...