حسود😂
یکی از جاریای منم از حسودی جهاز و عروسیم داشت جر میخورد
اصن مگه خب حسودی داره درکشون نمیکنم
از حرصش شروع میکرد از جهاز و عروسیم ایراد گرفتن میخاست از چشمم بندازه در حالی ک خودش با یه کمد و یه بقچه زیر بغلش که ریخته بودن وسط پذیرایی خونه اومد خونه مادر شوهرم تو اتاق مادر شوهرم باهم زندگی کردن خودشم 17 سال پیش تو عقد حامله شد مجبور شدن زیر سبیلی ردش کنن فقط که ابروشون نره😂
از روز جهاز با من دشمنی کرده تا الان هنوز خنک نشده باسنش😂چون من پدرم فوت شده انتظار داشت مادرم به من جهاز خوب نده عروسی خوب میگیره ولی چشش کور بهترین ها رو داشتم حسود بدبخت پر از عقده و کینه ای خدا کمکش کنه