نه اصلا حتی نمیدونستم قران هم موکل داره خداشاهده هیچ وقت اون شب یادمنمیره تا قول ندادم نتونستم بلند ...
هر شب میخونیدش الان؟
خواب ندیدید دوباره؟
پزشکی جان تو حسرت شدی واسم و تمام دلخوشی های زندگیمو ازم گرفتی💔تو آرزوی بچگیم بودی و من خودمو با تو و روپوش سفید و مطب و بیمارستان و دانشگاه پزشکی کللللی تصور کرده بودم،تو نیازم بودی،علاقم بودی،آینده ام بودی و پایه های ساختن زندگیم اما....
خواهش میکنم گلم انشاءالله هرچی به صلاحته برات رقم بخوره🫂
فداتون عزیزم
همچنین شما مهربان
پزشکی جان تو حسرت شدی واسم و تمام دلخوشی های زندگیمو ازم گرفتی💔تو آرزوی بچگیم بودی و من خودمو با تو و روپوش سفید و مطب و بیمارستان و دانشگاه پزشکی کللللی تصور کرده بودم،تو نیازم بودی،علاقم بودی،آینده ام بودی و پایه های ساختن زندگیم اما....
بله خیلی خیلی خیلیی مهم بود یادمه حرفشون رو گفتن ما مثل محافظ هایی توییم ولی به شرط این که این سوره رو بخونی همیشه ...بچه ها من بعد از اون شب واقعا به عظمت خدا پی بردم بنظدم ما موجودات حقیری هستیم در برابر خدا
من صبحش فهمیدم هنوزحرفهاشون تو گوشم هست بنطرم نشانه بود اخه من همینجوری خوندم ولی اونا حتی میدونستن ...
ترسناک بود این خواب؟
من ازاینکه گفتین بی خس شدین و موجود پلید رو دیدین میترسم از اینچیزا😁 ولی از حرفاتون چشام اشکی شد
پزشکی جان تو حسرت شدی واسم و تمام دلخوشی های زندگیمو ازم گرفتی💔تو آرزوی بچگیم بودی و من خودمو با تو و روپوش سفید و مطب و بیمارستان و دانشگاه پزشکی کللللی تصور کرده بودم،تو نیازم بودی،علاقم بودی،آینده ام بودی و پایه های ساختن زندگیم اما....
انشالله حتما همینطوره عزیزدلم ...ولی جوری نخون ک بگی کو پس معجزه اش خدا به وقتش نشونت میده
نه دیگه نمیخوام با انتظار خودمو نابود کنم،خیلی انتظار کشیدم تو زندگیم و نشد،دیگه فقط خودمو سپردم به خودش
پزشکی جان تو حسرت شدی واسم و تمام دلخوشی های زندگیمو ازم گرفتی💔تو آرزوی بچگیم بودی و من خودمو با تو و روپوش سفید و مطب و بیمارستان و دانشگاه پزشکی کللللی تصور کرده بودم،تو نیازم بودی،علاقم بودی،آینده ام بودی و پایه های ساختن زندگیم اما....
هرشب میخونم بله تقریبا اگه خسته نباشم نه ولی زندگیم رواله هروقت هروقت ی گره میفته تو کارم میخونم ب خ ...
خداروشکر،حاجت روا باشی همیشه
اگر تونستی موقع خوندن یادم کن و برای امضام دعام کن
پزشکی جان تو حسرت شدی واسم و تمام دلخوشی های زندگیمو ازم گرفتی💔تو آرزوی بچگیم بودی و من خودمو با تو و روپوش سفید و مطب و بیمارستان و دانشگاه پزشکی کللللی تصور کرده بودم،تو نیازم بودی،علاقم بودی،آینده ام بودی و پایه های ساختن زندگیم اما....
من خواب بودم ولی انقدرر واضح بودن انگار قبلش بیدارم کردن اول ی صدا شنیدم قشنگ اومدن جلوم ..من انقدر دغدغه کاریم بالاست که شب فقط میخوابم اصلا انتظار نداشتم