تاپیکای قبلم هست جریانش اول اونو بخونید(نوشتم مراقب باشید)
همش میترسم ینفرو بزور سوار کنه ببره
امروز با ماشین اومده بود ایندفعه ینفر بود، بعد من اصلا نمیدونستم این همونه تقریبا بیست دقیقه زل زده بود به بچه های دم در
بعد ماشینش شبیه ماشین بابای دوستم بود فک کردم شاید بابای دوستمه
تا نگاش کردم فهمیدم خودشه یهو گفت بیا یه سوالی دارم خیلی وحشتناک بود شبیه قاتلای روانی نگاه میکرد واقعا پشمام ریخته بود
رفتیم به معوانمون گفتیم بوه هارو اورد داخل مدرسه دیگه اون ماشین هم رفت ولی پلاکشو نوشتیم
ادرس خونه ب دوتا از دوستام هم اونموقع که دنبالمون بود دیده نگرانم واسشون میترسم اتفاقی بیفته اخرش یا دزدی روانی ای چیزی باشن