صبح ساعت ۸صبح داشتم میرفتم سرکار
بعد ی خیابون خلوت بود حواسم بود ی موتوری داره از پشتم میاد
تا به خودم اومدم حروم لقمه دستشو زد به پشتم خدا ازت نگذره الهی به خودت تعرض کنن مرتیکه نجس عوضیییی حروم زادههه
هیجا ارامشو اسایش نداریم از دست این حرومیا
محض اطلاعتون بگم ی مانتو تنم بود تا روی زانو
شلوارمم بگ بود