2777
2789
عنوان

توقع دارم هرروز شوهرمو ببینم💔😕

235 بازدید | 19 پست

ما سال اول نامزدی و عقدمون هرروز همو میدیدم حتی اگر سیل میومد

البته اینم هست اونموقع ریتم کار زندگی شوهرم یک نواخت بود

ما رسم نداریم تو عقد دختر پسر‌شب باهم باشن

بابای منم سخت گیر

نهایتش روزی ۲ساعت ببینمش اونم‌جمعه ها نمیزاره

الان کار شوهرم یطوری شده گاهی روزا نمیبینمش و این اذیتم میکنه😄اصلا توقع ندارم ی روز کار‌پیش بیاد براش

پیر شدم تو این اتاق لعنتی دوساله عقدم

خونمون تکمیل نشده جهازم کامل نیست پسر برادرشوهرم جوون بود فوت شد

همچی دست‌به دست هم داد من هنوز تو یه گوشه ی اتاقم افتاده باشم

افسردگی‌گرفتم فقط امیدم اینه کی عصر میشه شوهرم‌بیاد دوساعتی از‌خونه‌بیرون باشم

که اونم امروز نیومد‌خسته شدم کاش بمیرم دیگه تحمل این‌حجم از بدبختیو ندارم روز اول نامزدیم ۷۷کیلو بودم لاغر نبودم ولی قد بلند بودم اندامم خوب بود

الان بعد دوسال شدم ۹۲کیلو با معده دردایه وحشتناک و میگرنایه طولانی و یه افسردگی که سالهاست ولم‌نمیکنه یه مدت‌بهتر بودم باز‌برگشته سراغم

نمیدونم چرا خدا اینقد اذیتم میکنه

💍♥️

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

با بابات صحبت کن و جلوش وایسا 

نمیشه که اینجوری 

چیزی به نام سخت گیری نباید وجود داشته باشه اونم انقدر غیرمطنقی 

شوهرته از لحاظ قانونی 

 چرا جملات سطحی‌تان را با «ما مرد‌ها با ما زنها»شروع میکنید؟لطفا کژی،کمبود های عاطفی و ایراداتتان را به پای کل جمعیت زنان یا مردان ننویسید.مثلا بگویید من زیاد دروغ میگویم نگویید ما مردها نمیتوانیم راست خیلی چیزها را بگوییم.یا بگویید من بداخلاقم نگویید ما زنها تمام پاییز خلقمان تنگ است... 

یه کاری برای خودت دست وپا کن خودتو سرگرم کن''انقدر حال واحوالتو ' وابسته این و اون نکن

سرکار میرفتم معلم بودم ولی نرفتم نتونستم واقعا حال روحیم خوب نیست نمیتونم هیچکاری بکنم اینگار‌فلجم


💍♥️

زندگی از نظر تو یعنی فقط شوهر یه هنری درسی چیزی اتفاقا بهترین فرصتای زندگیتو الکی داری به باد میدی

نگران فردایت نباش..  خدای دیروز وامروز خدای فرداهم هست. اگر تو اولین بار بندگی میکنی او قرن هاست خدایی میکند. 🌷 
با بابات صحبت کن و جلوش وایسا نمیشه که اینجوری چیزی به نام سخت گیری نباید وجود داشته باشه اونم انقدر ...

میدونی دیگه نمیکشم اینقد که مجبورم جلو هم وایسم که حق طبیعیمو بگیرم تو اب خوردنمم دخالت میکنن

اینقد تلاش بیهوه کردم دیگه جونی برام نمونده


💍♥️

زندگی از نظر تو یعنی فقط شوهر یه هنری درسی چیزی اتفاقا بهترین فرصتای زندگیتو الکی داری به باد میدی

اتفاقا ادم بی هنری نیستم خیلی با سلیقم و کارایه عملیم عالیه چرم دوزی نقاشی رو بوم اشپزی همچیو خیلی خوب بلدم

فقط دیگه انرژیی ندارم برا ادامه ی زندگیم اینقد که زدن تو ذوقم

💍♥️

سرکار میرفتم معلم بودم ولی نرفتم نتونستم واقعا حال روحیم خوب نیست نمیتونم هیچکاری بکنم اینگار‌فلجم

حآلتو  درک میکنم  چون کشیدم

ولی تو خونه موندن   وچشم انتظاری   واقعا راهش نیست

گروه رز 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز