2777
2789

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزم خدا جسم و تصویر یا صدا نداره که بشه باهاش حرف زد و توی خواب دیدش...

اینایی که این حرف رو می‌زنن یا اطلاعاتشون کمه و برداشتشون از خواب اشتباهه یا از قصد دارن دروغ میگن


من دو بار خواب فرشته نگهبان‌هامو دیدم

لااقل نگذار زندگی طوری پیش برود که وقتی دنیا به آخر رسید، ببینی آن که از همه کمتر دوستش داشتی، خودت بودی.

عزیزم خدا جسم و تصویر یا صدا نداره که بشه باهاش حرف زد و توی خواب دیدش...اینایی که این حرف رو می‌زنن ...

چرا اونایی که قلبشون پاکه و هیچ سیاهی تو قلبشون نیست خدا رو میبینن مثل عرفا حصرت موسی خدا رو تو بیداری بشکل نور دید و صداش شنید

خداااااااااا  

چرا اونایی که قلبشون پاکه و هیچ سیاهی تو قلبشون نیست خدا رو میبینن مثل عرفا حصرت موسی خدا رو تو بیدا ...

نه عزیزم

حتی پیامبرا و بهترین آدمای دنیا هم نمی‌تونن خدا رو ببینن چون اصلا قابل دیدن نیست، باید با چشم دل حسش کنی و بهش ایمان بیاری. جسم، صدا، نور اینا اگه باشه خدا بودن خدا میره زیر سوال


داستان حضرت موسی هم طولانیه، ایشون هم خدا رو ندیده، اون نور مال فرشته وحی بوده.

حتی قوم بنی‌اسرائیل هم که بهش گیر دادن و گفتن ما تا خدا رو نبینیم ایمان نمیاریم، خدا صاعقه زد مردن و زنده شدن بعد وحی اومد که اگه فلان کوه ثابت بود سرجاش شما هم می‌تونید خدا رو ببینید، بعدش هم اون کوه متلاشی شد و تهش متوجه شدن که اصلا قابل دیدن نیست.


اگه خودت خوابی دیدی مراقب باش چون معمولا حیله اجنه اینه که خودشونو خوب معرفی کنن، بعد ازت یه چیزی بخوان که انجام بدی

وقتی میگه خدا هستم اصلا گوش نده

لااقل نگذار زندگی طوری پیش برود که وقتی دنیا به آخر رسید، ببینی آن که از همه کمتر دوستش داشتی، خودت بودی.

چی گفت فرشته بهت؟

من دو بار حسشون کردم و تو خواب دیدمشون


یه بار خیلی ناراحت و وحشت‌زده بودم، از خدا خواستم خیلی مواظبم باشه، کلی دعا کردم و خوابیدم، بعد بین خواب و بیداری یه موجود خیلی خیلی بزرگ دیدم، کل بدنش بدنش شبیه شوالیه‌ها با زره نقره‌ای پوشیده شده بود.

بعد اینطوری بود که انگار کنار من نشسته و داره نگهبانی میده، داشت به افق نگاه می‌کرد.

خیلی بزرگ بود، چند صد متر ارتفاعش بود شاید اندازه یه کوه بود، حس کردم برای بقیه به شدت ترسناکه اما برای من کاملا امن بود و بهم حس امنیت میداد.



یه بار هم رفته بودم به سگ‌ها غذا بدم(خواب نبودم، اتفاق مال بیداریمه) اما یهو سگا چندتایی افتادن دنبالم، انقدر سریع بودن که یکیشون رسما کنار من داشت می‌دوید و پارس می‌کرد

یعنی یه اراده میکرد تیکه تیکه بودم اما خیلی یهویی و بی‌دلیل ولم کردن و منم با سرعت عجیبی رسیدم به ماشین و هیچیم نشد خلاصه 


چند سال بعد خواب دیدم تو یه کوچه هستم بعد یه سگ پرید سمتم، میخواست بهم حمله کنه یهو یکی سریع خودشو بین من و سگه قرار داد و بغلم کرد

بعد که نگاهش کردم دیدم یه آقای هیکلی و فوق العاده خوشگله، بی نهایتتتتت خوشگل ماه🥹😂

 پیراهن مشکی هم تنش بود، بعد با لبخند ازم پرسید ترسیدی؟ 


ببین اصلا خوابه درمورد عشق و عاشقی و پسر خوشتیپ و اینا نبود، من کلا خوابای این مدلی نمی‌بینم و تو فازش نیستم

اون لحظه فقط احساس نجات پیدا کردن داشتم و انقدر از سمت اون محبت و مهربونی نسبت به خودم حس کردم که نفسم گرفت، داشتم متلاشی میشدم و تحملش رو نداشتم اصلا

 قشنگ از شدت مهربونیش سرخ شدم و سریع رفتم عقب گفتم آره ترسیدم

دیگه یادم نمیاد ولی وقتی از خواب بیدار شدم همون موقع سریع به ذهنم اومد که فرشته نگهبانم بوده، هر چی گذشت بیشتر مطمئن شدم که این اتفاق شبیه بازسازی و خاطره همون چندسال پیشه

لااقل نگذار زندگی طوری پیش برود که وقتی دنیا به آخر رسید، ببینی آن که از همه کمتر دوستش داشتی، خودت بودی.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز