کسایی که نزدیک خانواده شوهرن شوهرشون هم وابسته خانواده هست چطوری شرایط رو هندل می‌کنید

همسایه ایم ولی همسرم وابسته نیس 

اصلا گارد نگیر و با ارامش و سیاست باهاش صحبت کن، بگو حد و حدود رو رعایت کن

اممم اگه بچه دارید مدرسه بچه ها رو بهونه کن از مزیتای این شهر بگو خودت کاری چیزی پیدا کن بگو من نمیتونم بیام یا اگه نزدیک خانواده خودتین بگو میخام کنار خانوادم باشم یا ته تهش بگو من اونجا احساس غریبی میکنم به این شهر عادت دارم نمیخام برم اصلن نگو برای خانوادته که نمیام

ما هیچ کدوممون وابسته نبودیم،

هردومون دوتا بچه بودیم تو خونه

با خانواده ی همسرم تو یه شهریم کماکان هم رو می بینیم 

شهر خانواده ی خودم دو ساعت فاصله داره

هر چند ماه یه بار میریم 

کلا خیلی سایلنت و اروم زندگی می کنیم

از هرچی بترسی سرت میاد نترس

ما نزدیک همیم شوهرم هروز میره خونه باباش ن اینکه ۲۴ ساعتی اونجا پلاس باشه ولی هروز میره منم مشکلی ندارم اصلا

چون خونه خودمم جفت خونه بابامه هردیقه میرم و میام خخخ

عزیزم چرا انقدرحساسی ، حالا با خانوادش هم بره و بیاد ، چرا فکرمیکنی قراره طوری بشه، فوقش میفهمن کجارفتی ،چی خوردی،کی اومدو کی رفت ...اون هم ک مهم نیست همینه ک هست ب فضولش مربوط نیس ....

من کنارمادرشوهرمم همه تلاشش را میکنه اماردربیاره منم خیلی ریلکس با خنده میگم عزیزم انقدر کنجکاو نباش برات خوب نیس هرچی میخوای بدونی ازم بپرس صلاح بدونم بهت میگم ، اونم خندش میگیره 😂

اوایل آره ولی الان اصلا

مهم همسرته گلم

ن گلم کی میگه حتمی باید با اونا بری ، من هرسال جشن چهارشنبه سوری میگیرم فقط دوستام با یکی از برادرشوهرام و یکی ازپسرخاله ها همسرم میان ، چندبار گله کردن منم با خنده گفتم باور کن محیطش برای سنتون مناسب نیس،بیاین همه معذبمیشن و شماهم حرص میخوری ، من دوستت دارم ک میخوام حرص نخوری

نرو ولی اخم وقهر نکن باخنده بگو نمیام امسال دلم میخواد متفاوت باشم