رفته بودمو خونمو تمیز کنم الان برگشتم خونه مادرشوهرم که زد تو ذوقم صفحه 5

مدیر

عضویت: 1397/10/30

تعداد پست: 3353

دیروز کلید گرفتیم امروز رفته بودم تمیز کنم الان اومدم خونه که یچایی بخورم نیم ساعت دیگه برم دنبال پسرم یهو مادرشوهرم جای خسته نباید ومبارکه گفت وای الان علی(اسم الکی شوهرم) داشت انقد غر میزد که چه غلطی کردم خونه رو قبول کردم و نمیتونم اجاره بدم تو این اوضاع و این حرفا اصلا همیشه میزنه تو ذوقم الان میبینه خوشحالم میخواد از دماغم در بیاره

لطفا برای سلامتی بابام دعا کنید🙏. با سن بالاش دستفروشه و تو سرما گرما گوشه خیابون لیف و اسکاج میفروشه. خدایا خودت مراقبش باش🤲.. خدا همه باباهارو حفظ کنه و روح اونایی که آسمونی شدن شاد باشه🙏🌹اسکاج اگه خواستین ارسال میکنم

1404/08/07

11:28

4 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

altinay

عضویت: 1398/03/22

تعداد پست: 3597

عزیزم چقدر خوشحال شدم این چند روز همش به فکرت بودم به سلامتی برید انشالله !!! اونجا رفتی خودت تو خونه کار بگیر به خودت برس

1404/08/07

13:54

0 نفر لایک کرده اند ...

تهرانم

عضویت: 1398/08/07

تعداد پست: 27879

به کتفت بگیر ..اصلا اهمیت نده ..

مردم تو خاکسپاریت اگر بارون بیاد شرکت نمیکنن؛ پس اون جوری زندگی کن که حالتو خوب میکنه. بی خیال حرف و نگاه مردم 🌹🌹🌹🌹🌹دانی که چرا دار مکافات شدیم؟ناکرده گنه، چنین مجازات شدیم؟کُشتیم خرد، دار زدیم دانش را دربند و اسیر صد خرافات شدیم!هر نره خری بهم درخواست دوستی بده تو تاپیک اولیم تگش میکنم و رسوا میکنم ‌حالا هی تو نره خر انگشت نجستو بزار رو درخواست دوستی با من 🤣🤣🤣😏

1404/08/07

13:56

0 نفر لایک کرده اند ...