زوره واقعا؟
محبت نمیکنه انگار نه انگار تازه عروسم یکساله
خیلی بی تفاوت و عادی کلا چهاربارم دعوتم نکرده خونش
زنگم نمیزنه حال بپرسه فقط انتطار داره زنگ بزنی و محبت یطرفه
بخاطر شوهرم چندباری زنگ زدم توعقدم ولی دست و بالم نمیره
هربارم میزنم میناله از مریضی و تا دوروز انرژی منفی میده
یبار گله کرد به همسرم زنت چرا سرنمیزنه، ایشونم کفت سمت اینا رسمه با دعوت یا تماس میان مهمانی
بیایید بگم
بعد گفت خونه خودتونه و..
منم گفتم متشکر هروقت شرایط داشتین برای موندن میایم
برای سرزدن و عیادت قبلا چندباری رفتم ولی بدم میاد
واقعا شان ادم انگار میاد پایین
منم متنفرم از زنگ زدن به هر کسی مگر دوستم باشه
واقعی چقد منی از الان جوابش رو بده منی که الان یه بچه دارم دیگه زورم بهش نمیرسه لعنت به این مادر شوهر ها
خونواده شوهرتن.انقد تشریفات نمیخاد که
زیادی سخت گرفتی
البته که کار خوبی میکنی
محبت نمیکنه بدم میاد ازش
خب تماس نگیر
فقط هم با دعوت برو
این تعارفات خونه ی خودته همش چرت و پرته
کاری که دوست نداری رو از همین اول انجام نده
اولش سخته قبول کنن ولی ببینن شما قاطع هستی بیخیال میشن
مستقیم نگو نمیخوام زنگ بزنم یه مدت هی بگن و شما محل ندی بیخیال میشن
[QUOTE=399789570]همشم فضولی برادرت رفت سرکار؟ خواهرت میاد سر بزنه بهتون؟ بتوچه اقا[/QUOTEمادر شوهر من پسرش زنگ میزنه بهش میگه مریضم دارم میمیرم بعدش که گوشی رو قطع کرد از دیوار راست بالا میره الان به شوهرم گفته زنت چرا نمیاد بهم سر بزنه زنگ نمیزنه بهم منم به شوهرم مستقیم گفتم دوست ندارم زنگ بزنم الان دعوا کردیم با من سرد حرف میزنه ولی به کتفم نیست روز و شب دارم نفرینش میکنم
