من حدود پنج سال پیش با پسر خاله ی یکی از دوستام بودم حدود دوماه باش بودم بعدش گفت کات کنیم و اینا.خیلی گریه کردم .بعد از اون بود ک رفتم با یوی دیگه یعنی حدود یک سال بعدش چهار سالی هم با اون بودم تا اخر فهمیدم ادم اشغالیه و ولش کردم.الان باز ذهنم رفته سمت پسر خاله دوستم.تو اینستا همو فالوو کردیم قبلا پستامو لایکمیکرد الان همونم نمیکنه دیگه.موقعیت اجتماعی خ خوبی داره..چند وقت پیش بش پیام دادم چرا کات کردی گفت احساسی بینمون نبود ک من گفتم امامن بعد تو نتونستم به کسی حسی داشته باشم و اینا دقیقا یادم نیست جی گفتم ولی تو همین مایه ها بود.مهر ماه هم ب بهانه ی کار خودم رفتم محل کارش و دیدمش و ازم راجب کنکورمو اینا پرسید.همین..فکر میکنم دوسشدارم چکار کنم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
آخری نداشت اونم مغرور و متکبر با این ک شرایط و ظاهرش خوبه اما مرد من نبود شوهر من صددرصد خیلی از این بهتره بعدم با تموم شدن ماجرا من درهای بیشتری واسم باز شد جوری ک روزی صدبار خدارو شکر میکردم ک تموم شد