مثل دوران بچگیمون ،که شبای زمستون توی هوای سرد و عادی میخوابیدیم صبح که پامیشدی همه حا سفید بود با یه ذوق کودکانه ای از دیدن اون حجم برف و سفیدی بلند بلند میخندیدیم و گاهی مرموزانه بخاطر اینکه مدرسه تعطیل میشد و میتونستیم بیشتر برف بازی کنیم خوشحال ترین بچه دنیا میشدیم،فکنم آدم عجیبیم چون من این خاطرات خوبم هستش که خیییلی ناراحتم میکنه چون دیگه وجود نداره