دقیقا من غرور ندارم چند دقیقه پیش با خواهرم دعوام شد با اینکه اون مقصر بود و از من کوچیکتره رفتم بوسش کردم از دلش در آوردم هر دفعه همینه من میرم جلو و یکبار بهم گفت تو التماس میکنی و ازم معذرت خواهی میکنی اما من بازم دلم نمیاد و دلم میسوزه یا زود گریم میگیره برای هر حرفی یا هر مسأله کوچیکی برام مهمه و میرم تو فکرش و از این جور حرفا نمیدونم چیکار کنم
حرفم اینه که خود ادم باید به همه چی عشق بده و خاکی باشه و مهم نیست بقیه باهات خوب باشن
دقیقا مامانم و بابام خیلی خوبن ولی انقدر خوب بودن که من خیلی حساس شدم وقتی به حرف کوچیک بهم بزنن ازشون دلخور و ناراحت میشم با گریه میکنم بعدش تو فکر میرم کلی بابام واسم صحبت میکنه میگه سعی کن تو فکر نری ناراحت نشی خودتو سرگرم کن با مامانم میگه زندگی آنقدر سختی و پستی بلندی داره که اگه اینجوری باشی بهت سخت میگذره و اینا