بابا امروز منو برد مغازه ش تا یه سری فایل های شخصی رو از کامپیوترش پاک کنم که بعد ببره برای تعمیر
حتی قبل از رفتن من میخواستم فلش بردارم که اگه لازم بود بریزم رو فلش، خود بابام گفت نمیخواد تو ماشین دارم
یه فایل بود از عکس های گوشی مامانم که بیشتر کوچولویی های دخترم بود، من اونو جای دیگه نداشتم گفتم بزار اینو بردارم گفت نمیخواد پاکشون کن،منم اصرار کردم، ازم ناراحت شد نذاشت حداقل کار پاک کردن رو کامل انجام بدم
منم گفتم عیبی نداره بزار حداقل کاری که به خاطرش اومدم تموم کنم، پاک کنم همه رو، بازم نذاشت فیوز رو زد که کامپیوتر خاموش شه😐 گفت حق نداری دست بزنی پاشو برو خونه
منم بچمو بغل کردم رفتم (خونشون نزدیکه)