همه چی از چهار سال پیش شروع شد موقعی ک نشونم بهم خورد
بعد از اون هیچ خواستگاری نداشتم هرکس اسممو میاره یا ی بلایی سرش میاد یا میرع و پشت سرشم نمیبینه مردم بی دلیل باهام دشمنی دارن
خوابای اشفته میبینم
کسی ک برام میمیرد یهوییی بی دلیل رفت ک رفت
هروز توی این چهار سال ی چشمم اشک بوذه یکی خون
هرجا میرم سرکار بی دلیل صاحبکارم باهام بد میشه و باعث میشه استعفا بدم