من سه ماه بعد از عروسی باردار شدم جاری هام رفتن همه جا گفتن از دوران نامزدی باردار بوده زایمان کردم دو تا فرشته خدا بهم داد دوقلو دختر روز زایمانم مادر شوهرم بهم گفت با کینه که اره نمیتونستی چند ماه صبر کنی حرف پشتت نباشه هیچی نگفتم فقط گفتم خدا داده این جوری کفر نعمت کرد .
بعد زد خواهر شوهرم باردار شد هر سه بار بچه سقط شد یک بارش که بچه موند گفتن هر روز باید سه تا امپول بزنه بزنه بچه که به دنیا اومد مشکل دریچه قلبی داشت امروز هم فهمیدم برا بچه دوم اقدام کرده خارج از رحم بوده لوله شو برداشتن اه من نیست مشکل پزشکیه اما کفر نعمتی که سر زایمان من کردن یک بار گفتن زود بچه اومده حرف پشتمونه یک بار گفتن هر دو تاش چرا دختره الان داره یادم میاد کاش دل نشکنیم