من الان از شنبه شب با بچم از خونه اومدم بیرون
به هزار و یک دلیل که هرکی منو بشناسه و تاپیکامو بخونه میفهمه
هفته پیش پنج روز مثلا مارو برد مسافرت کیش ، ولی به ولایت علی از روزهای قبلش تا همون روزی که اومدم فقططططط دعوا و بحث سر چیزای بیخود خون گریه میکردم اونجا ،
تا رسیدیم اول رفتیم دریا شب بود قصد شنا نبود ، دختر خواهر شوهرم گفت میشه موتور سوار شیم ؟ منم بچرو دادم شوهرم رفتیم
یه چهل دقیقه گذشت اومدم دیدم بچه رفته تو اب ، نه لباس دارم نه حوله ، اومده با من دعوا ، جلوی همه ی ادما با صدای بلند ، همه نگاهمون میکردن ( اولین بارش نیس تو جمع یا خیابون با من دعوا میکنه )که بچه الان مریض میشه توچرا بی فکری ، منم گفتم من یه دقیقه رفتم اومدم دیدم بچرو کردی تو اب شبه نمیدونی بچه نباید بره تو اب ؟
بچرو زد زیر بغلش رفت ، منم دنبالش ، هوای جزیره مثل هوای بهار تهران بود تازه گلا باز شده بودن و هوا پر بود از عطر و رطوبت ، دختر من الرژی کرد سرفه میکرد ، دختر خواهرشوهرمم همین طور ۱۹ سالشه دختر من سه سالش ، شوهر من شروع کرد دوباره ، توی اون پنج روز توهین نبود به من جلوی هر کس و ناکس نکنه ، بردیم دکتر دکتر گفت الرژیه اما شوهرم میگفت تو مریض کردی ، تا بیام خونه هروز سر چیزای بیخود بحث دعوا ، هروزم گریه بود
اومدیم خونه ، هی دنباله بهانه تا دعوا کنه منم کاریش نداشتم
شب رفتیم حموم با دختر ، سه سالشه ، کامل خوب شد تقریبا ، من موهام کراتین و رنگه ماسک مو و اسپری داره میزنم بهش ، اومده با داد که چه بوییه مگه تو گاوی هی بحث ، یه کیسه اورد شروع کرد تمام وسایل پوست و مو و ارایشی که همش رو با کلی وسواس و دقت و هزینه خریده بودم ریخت تو کیسه ببره بریزه دور ، همش جنس خوب و عالی کلی هزینه دوسشون داشتم
دخترم میگه بابا وسایل مامانمو دست نزن عصبانیه ، دخترم تو استرس بود ، میگم نگاه کن بچرو اخه تو پدری ؟ این شد پدرانگی بچرو میکنی تو استرس با دعوا بعد میگی من بی فکرم ؟
این شد بهانه منم شروع کردم هرچی تو دلم بود گفتم داشتم میترکیدم اونم گفت سی کتیر بیرون از خونم ، جونم به لب اومد اولین بارش نبود میگفت چندین بارم عملی کرده بود ، اومدم خونه پدرم
شوهر من دست بزن داره کنترل گره احترام نمیذاره بد دهنه دائم تو دعواس ، روز خوش نداشتم
۹ سال تحمل کردم اما جونم به لب اومد گفتم به خاطر بچم تحمل کنم دیدم نشد
کار درستی کردم ؟
چندروزه ندیده مارو نه صدامونو شنیده ، دوست دارم طلاق بگیرم ، اما موس موس خانوادمو میکنه