۱۵ سالگی یبار اینقدر دخالت کرد تو زندگیم اجباری ازدواجم دادن دو هفته ای جدا شدم
اون به جهنم
بعدش خواستگار داشتم تا الان هر کی خواستگاری میکنه خانم بش برمیخوره
چرا اینطوره؟ چرا دوس نداره من زندگی کنم؟
اینم بدرک
مجردیمم حسودی میکرد شاغل شم و زندگی خوبی داشته باشم
چشه مرض داره؟
الان بعد عمری پدرم ۵۰۰ داده بم خانم بش برخورده