برا جهیزیه هم ب طرف بگو من چیزی نمیارم چیزی هم نمیخوام
ینی سرویس طلا و مهریه نگیر
(متاسفانه) امروزه در حوزه علمیه، دروس اخلاقیِ عملی و سیروسلوک الی الله و عرفانِ شهودی،بطورکلی ترک شده است. (درحالیکه) آنچه (در حوزه) باید مهم باشد تربیت طلاب به تزکیه وتهذیبِ اخلاقِ عملی وعرفان شهودی است که ماراآشنابحقیقت اسلام میکندوانسانیت رابمامینمایاند.دورانی ک حقیر،نجف تحصیل میکردم نه تنها این دروس طالب نداشت بلکه منع میشد.درس اخلاق نبود،تفسیر وبیان معارف نبود،مطرود وممنوع بود،فقط جمال الدین گلپایگانی بودوبس،اوهم وقتی به نماز می آمدعبا برسرمیکشیدوازعارف بودن اوکسی خبرنداشت وگرنه اوراازنجف بیرون میکردند.بعضی از کتابفروشها که خرید و فروش کتب فلسفه را به نظر برخی مراجع حرام میدانستند کتابِ اسفارملاصدرا رابا انبر برمیداشتند تا دستشان نجس نشود! خدامیدانددرمدت اقامت درنجف،مورداصابت چه تهمتها بودیم و تحمل چه مشکلاتی نمودیم و باچه مرارتها و تلخیهای حقیقی روبرو بودیم.امید میرفت بعدانقلاب درحوزه برای تدریس اخلاقِ عملی ومعارفِ شهودی تاسیساتی نوین برپاشود آنهم نشد! بعدانقلاب، حقیر کتاب لب الباب درسیروسلوک رانوشتم(باموضوع عرفان وسیروسلوک). روزی ازحوزه آمدندوگفتندشما۲کتاب دیگربنویسیدیکی مختصرترازلب اللباب ویکی مشروحتروعمیقتر،تابرای طلاب تدریس شود، گفتم منعی نیست ولی خواندن این کتابهاتااندازه ای مفیداست ن بتمام معنا؛ آنچه جان حوزه هارا زنده میکندوروح اسلام رازنده مینمایدتدریس حکمتِ عملی وتربیت طلاب به عرفان شهودی است ک بنیاداولیه نفوس راتغییر میدهد وآنان رابه طهارت واقعی وحقیقی میکشاندواگرحوزه اینطورشود حاکمانی تربیت میشوندکه مثل دستپروردگان حقیقی رسول و حواریینِ امیرالمومنین علیهم السلام میشوندوقادرندباطهارت ونفس زکیه تاثیر بسیارعمیق درمردم کشورودنیا بگذارندوبه اسلام واقعی سوق دهند.پس ازمدتی جواب آمد که اخلاق وعرفان عملی مرز ندارد ک دسته بندی و تدریس شود!امااین جواب کامل نیس زیراهمانطورکه فقه و اصول و عربی مرزدارد،عرفانِ عملی واخلاقِ شهودی هم مرزداردوبایددنبال اهل خبره ش رفت وبدین بهانه حوزه راازین علوم خطیره ک حکم اساس وبنیان را دارندتهی وخالی نگذاشت.باذکراین مطالب علت اختفای علامه طباطباییهاووگلپایگانیهامشهودمیشودحتی بعدِانقلاب...(بخشی از کتاب روح مجرد اثرعلامه طهرانی رحمه الله)
نشستن و غصه خوردن کاری رو درست نمیکنه .یه کار پیدا کن یه مهارت یاد بگیر .کار لازم نیست خیلی ایده آل باشه همین که شروع کردی موقعیتهای بهتر پیش میاد وقتی تلاش کنی زندگی بهتر میشه
ببین وقتش که بشه هم شوهر پیدا میشه هم جهیزیه هم حس و حال. فعلا شما کاری که به عهده داری رو باید انجام بدی غصه آینده رو نخوری. ببین وقتی چیزی دست ما نیست چجوری باید غصه اش رو بخوریم که حاصلی جز نومیدی و گرفتاری نداره. اگه کارمندی دنبال کارت باش اگه دانشجویی درست رو بخون. اگه بیکاری دنبال کار باش. یک نکته. ببین. اگه این فکرها خیلی اذیتت میکرد اصلا خوابت نمیبرد عزیز. همین که خوابیدی یعنی مشکل اونقدر جدی نیست. اوکی؟
منم وقتی مجرد بودم از این فکرا میکردم پدرم معتاد بود و مایع ایروریزی نه به سرووضعش میرسید نه به بهداشتش مادرم کارگر بود خرجمونومیداد خونمون اصلا جای خوبی نبود و من همیشه غصه میخوردم که بخواد برام خاستگار بیاد ابروم میره و نیومده برمیگرده ولی الان ورق زندگیم برگشته بابام ترک کرده خونشونو عوض کردن اومدن قسمت بالا شهر من ازدواج کردم اونم با بهترین ادم البته ازدواجم قبل بهتر شدن شرایط خانوادگیم بود یعنی تو همون اوضاع بد خدا بخواد همچی درست میشه به قول مامانم خدا دو شب سیاه رو پشت سرهم نمیده