خیلی میترسم ، میترسم روزی بیاد و دیگه صد در صد نتونم داشته باشمش ، میدونم برگشتنم برابر با تحقیر شدنم ، میدونم برگشتنم اشتباه ، خدایا چرا اینجوری شد، چرا انقدر دلم براش تنگ شده ، یه چیزی بگید آروم بشم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اون خیلی مغرور ، میدونم حال اون از من بدتر ، اخرین باری که دیدمش خیلی دلم براش سوخت خیلی داغون تر شد ...
پس برگرد بهش من این کارو نکردم و الان بعد از هشت سال زندگی متاهلی و بچه اصلأ نتونستم فراموش کنم حتی ذره ای از ذهنم نمیره بیرون و هر شبم در از حسرت و افسوسِ
طبیعیه ولی از من میشنوی تحمل کن ولی غرورتو له نکن این دلتنگی تموم میشه فقط صبور باش
یه بار غرورم و گذاشتم زیر پام و له شدم و تا فکر به خودکشی رفتم چون بیمار و روی رفتارش کوچک ترین کنترلی نداره ، میدونم برگشتنم یعنی تکرار حال خراب دوبارم اما نمیدونم چرا نمیتونم دل بکنم😥حس میکنم دیوونه شدم