من ۲۸سالمه نگم براتون چه بلاهایی سرم آمده به هیچ عنوان طعم خوشبختی نچشیدم مجردم فقط یک پدر مادر پیر دارم که بالای ۷۰ سال دارن تک فرزندم تمام بار زندگی روی دوش من هست زخم زبون شنیدم بی پولی نداری تهمت ... وچیزهای دیگه ولی نشکستم به راه خودم ادامه دادم جنگیدم ولی زندگیم درست نمیشه دوسال دوماه هست میخوام برم پیش یک دعانویس یک مشکل بزرگ دارم ولی،قبولم نمیکنه باورتون میشه حتی،رفتن پیش دعانویس شده برام آرزو من از سال ۱۴۰۰ دنبال یک دعانویس خوب میگشتم سال ۱۴۰۲ پیدا کردم پیدا کردم حالا واسطه میخواد به هرکی میگم میپیچونه هر راهی بگی رفتم ولی فایده نداشته من تا کجا باید زجر بکشم