2777
2789

ما به‌خاطر محل کار شوهرم یک شهر دیگه زندگی میکنیم که ۱۰ ساعت فاصله داره ....

یک هفته است اومدیم شهر خودمون خونه ی پدرم و پدرش اینجاست(همشهری هستیم)

 و آخر هفته شوهرم باید برگرده سرکار من قرار بود بمونم تا برگرده بیاد دنبالم ( چون چند هفته دیگه که دوباره مرخصی داره قراره بیاد کار اداری داره اینجا و باید زمینمون رو درست کنیم) کار بنایی داریم اینجاو.... و بعدش که کارمون تموم شد باهم برگردیم خونه ی خودمون و دیگه نیایم تاااا عید

ولی از یک طرف میگم با شوهرم برم و دوهفته دیگه که دوباره خواست بیاد شهرمون منم باهاش برگردم اینطور بهتره تا اینکه ۱۶ روز تنها باشم تا بیاد؟؟؟

نظر شما چیه توروخدا راستشو بگید شما بودین میموندین یا با شوهرتون برمیگشتین؟؟؟

کاربر قدیمی هستم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نمی‌خوام به شک بندازمت ولی هیچ وقت نذار شوهرت تنها بمونه و تنها بودن رو یاد بگیره دختر عمم همیشه میومد یک ماه یک ماه می‌موند خونه باباش آخر سر شوهرش زن نیاورده خونه الان هم میخواد طلاقش بده

آره بخدا با وجود این که شوهرش بهترین بود همه روش قسم می‌خورده می‌دونی دختر عمم خیلی زجر کشید آخرش هم ...

اونم خونش یک شهر دیگه بود

میدونی مردها عادت می‌کنند به دور بودن 

خدایی شوهرم چشم پاک ۷ سال هیچ خطایی ازش ندیدم

ولی برای دوستانش از اینستاگرام همیشه شوخی های جنسی یا عکس لختی و فیلم می‌فرستادن قبلا

واسه همین مامانم میگه باید بری باهاش.

اگه اینجا بمونم فکرم درگیر میشه

( دوسه بار هم شب نشینی با همکارانش داشت و میومدن خونمون و مشروب میخوردن ولی شوهرم جواب پیام و زنگ هامو نمی‌داد الکی می‌گفت خواب بودم ) بعد لو رفت 

کاربر قدیمی هستم

اونم خونش یک شهر دیگه بودمیدونی مردها عادت می‌کنند به دور بودن خدایی شوهرم چشم پاک ۷ سال هیچ خطایی ا ...

جون دلم اونا هم ۱۳ساله ازدواج کردن شوهرش عالی بود عالی عالی ول میکرد یک ماه میومدخونه پدرش آخرش اینجوری سرش اومد اونا هم ده ساعتی فاصله داشتن بخدا به هیچ مردی نباید اعتماد کرد 

جون دلم اونا هم ۱۳ساله ازدواج کردن شوهرش عالی بود عالی عالی ول میکرد یک ماه میومدخونه پدرش آخرش اینج ...

دقیقا درست میگی

وحشت کردم 

حتما با خودش میرم با خودش برمی‌گردم هرجا بود

..نباید عادت کنه به دوری 

مرسی فدااشم

کاربر قدیمی هستم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز