دیشب دم صبح بود خواب دیدم دو تا زن که یکیشون رو میشناسم یکیشون رو هم نمی‌شناختم اومد جادو گذاشت توی خونم .و اینم بگم که من ۹۹ در صد خواب هام به واقعیت تبدیل میشن. یکیشون اومد که یواشکی بذاره توی خونم ولی من متوجه شدم و دستشو باز کردم گفتم این چیه هول شد و مضطرب بعد گفت این دعاعه .حالا امروز رفتم خونه مادر شوهرم دیدم یک لباسی آورد بهم داد اون چاقه من لاغر .گفت این لباس مال خودم بوده ببر برای خودت در حالی که کاملا از رنگش جیغش مشخص بود لباس مال خودش نیست و به قصد من خریده .چون چند بار متوجه شدم دعا میندازه رو لباس ها و میده بهم منم گرفتم ولی نپوشیدم فردا میبرم آتیشش میزنم.خودم کم مشکلات دارم اینم هر دفعه یک لباس کهنه دعایی در میاره به من میده😒😒😒😒
عجب
نریخت
نه پر
نه پشم
چرا بگیری آتیش بزنی بگو نمیخام لباس دارم
چقدررررر عجیب
مگه میشه یه مادر برای بچش بد بخواد
دور از موضوع دعا، چرا باید لباس کهنشو بده به تو؟ تو رو چی فرض میکنه؟
خوب بهش بگو چه بی شرف به شوهرت بگو چرا دعا میزاره میخواد بینتون جدایی بندازه؟
بگیر ولی نپوش همون لحظه بزار تو پلاستیک و نبر خونت بنداز آشغال سر راهت
بمظرم تلقین خودته
ولی فقط لباسی که خیلی وقت تنت خورده باشه میشه باهاش دعا نوشت، نه لباس نو که بهت بدن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
