تا میام دلم خوش کنم به آینده ام ب درسم به زندگی خودم
زن بابام نمیزارع ک نمیزاره چقدر ی ادم میتونه بیشعور باشه اخه
خسته ام دلم میخواد بمیرم از زیر زمین در نیومدم ک
بچه ش مثل اینکه استرس میگیره انداخت گردن من با بابام دعوا کرد
برگشته میگ ب بابام دخترت عقده یی از خداشه بچه من اینطوری شده وقتایی ک خونه نیستیم تو گوش بابات پچ پچ میکنی پرش میکنی میاد با بچه من بد رفتاری میکنه
گفتم من خودم اینجا سر شما ها کف موهای سرم ریخته از استرس برگشته میگ ب من چه
گفتم بچه ات اینطوری شدع پس ب منم ربطی نداره
من گوش کسی پر نکردم ب قران قسم همیشه خدا دعواش میکنه تهش من میندازه وسط منم عصبی میشم میگ دخالت نکن
چقدر عوضیه اخه