2777
2789
عنوان

امروز خیلی روز بدی بود

65 بازدید | 0 پست

حوصلم سر رفته بود گفتم بریم لب ساحل اش بخوریم گفت باشه من آماده بودم اون هنوز نمیومد چند بار بهش گفتم من گشنمه داد زد وایسا مگه نمی‌بینی کار دارم 

وقتی داشتیم می‌رفتیم گفت میوه برداشتی گفتم نه دیگ اش می‌خوریم اینجا هم صداشو بالا برد گفت من که می‌خوردم 

وقتی هم برگشتیم داشتم درو با کلید باز میکردم بازم گیر داد گفت این چه مدلشه بلد نیستی در باز کنی 

نمی‌دونم امروز چش بود بهش گفتم حالم خوب نیست دلم میخواد گریه کنم اونم گفت برو گریه کن

قبل اینکه بخوابه اومد بغلم کرد و بوسم کرد ولی امروز کلا رو مخ بود

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792