با احترام هيجكدام
حالم داره بد میشه مگه میشه آدم عقل معاش نداشته باشه با اینکه کارش فنیه
یه شرکت داغون از خدا بی خبر کار میکنه
۷ ساله بهش میگم ببین با این درآمد نمیشه زندگی کرد همش میگه خودم می دونم خودم میتونم
بخدا سر سوزنی حرکت نکرده
چقدر قناعت کنم چقدر سختی بکشم
دلم میخواد جدا شم
قناعت یه طرف احساس بی عرضه بودن طرفم خیلی اذیتم میکنه من مرد با جنم و با عرضه می‌خوام مگه میشه عقل معاش نداشته باشه هر سال سخت تر و سخت تر
آخر خودمم دارم میرم سر کار .چ
کم سواده حتی اصلا نمیتونه قرآن بخونه دیپلم گرفته ولی معلوم نیست چه جوری .در موقع مشکلات اهل گفتگو نیست یعنی فقط شما حرف میزنید و اون سکوت میکنه بدون اینکه مشکلی حل شه آخرش اعصاب شما خورد میشه بدو بیراه میگید چون اون همراهی نمیکنه گفتگو رو .دنبال یاد گیری نیست
اهل کادو و سورپرایز نیست مثلا وامی بگیره طلا میخره که میگه برای هردومونه این طلا سالگرد ازدواجی هم باشه گل .همین.برای یادگیری ارادش صفره ..اهل رشد کارش نیست
صبوره عصبی نیست اروم متعهد اهل کاره صادق قلب پاکی داره چشم پاکه حسود و خسیس نیست داشته باشه میده دست بزن نداره و اهل دود و هیچی نیست .ظاهرشم خوبه در حد خیلی معمول زندگی فراهم کرده البته تلاش های شما برای فراهم کردن این زندگی زیاد بوده با قناعت و مدیریت
حتی دو روزم ازتون دور باشه یه پیامک نده فقط تماس هیچ وقت پیامک عاشقانه نده
چطور بشه بگه دوستت دارم .راز داره .بی ادب نیست اون کمبود هاش خیلی حرص میده
شما باشید چه میکنید
چقدر بیکاری عزیزم
سطح بیکاری و تجسس گریت برام جالب بود .
واقعا الان فکر میکنید متاهلم اون تاپیک رو زدم ؟
لطفاً مسیر تاپیک رو با فکرتون منحرف نکنید
اونم تاپیک بنده نبود .دخترعموم پیشم بود اصلا این سایت رو نمی‌شناخت الان با کاربری بنده وارد میشه
