سلام دوستان ازدیروز حالم خیلی بده دلم میخواست نظرتونو نسبت به این موضوع بدونم
من ۴_۵سال پیش یعنی درست قبل ازدواجم یک سال و نیم با یه اقایی دوست بودیم به قصد ازدواج من خیلییی دوسش داشتم و خیلی کارا واسش کردم ازروبی تجربگی و سن کم ازکادوگرفته و... وقتی هیچی نداشت ازموقع سربازیش تا بعدش ،بعد تموم شدن سربازی گفت که نمیتونیم باهم باشیم من واریکوسل دارم و بچه دار نمیشم ،خانواده شما فرهنگین من شغل ثابت ندارم و.. ۴۰شب من کارم گریه بود ،میدیدم باپیج فیک پیگیرمه تواینستا و امتحانم میکرد با شماره جدید و.. بااینکه خودش کات کرده بود تحمل نکردم بهش پیام دادم که اگه واقعا نمیخوای باهام باشی دیگه چراپیگیری ،گفت که میخواستم آخراین ماه بهت پیام بدم ودوباره رابطه مون شروع شد اینبارمهربونترشده بودویبارم کادوگرفت حلقه نقره برام ،ولی من نارحت بودم همیشه ته دلم ازاینکه اونقدری که باید واقعا جایگاه واقعیمو بهم نمیده و یبارم ترکم کرده واقعا دلسردشده بودم نسبت بهش تااینکه زدوو یکی ازخواستگارامو پسندیدم و عقدکردیم و باون کات کردم میخواستم انتقام بگیرم ازش و چون باهاش سرد بودم رفته بود محل کارم و باخبرشده بود ازنامزدیم تقریبا یماه زجه زدو فهمید بی فایدس دیگه رفت... گذشت تا پارسال یه پیام ناشناس واسم اومد تو تل که بایو تلگرامت که جمله عاشقانه واسه همسرته واقعیته ؟هرکاری کردم خودشو معرفی نکرد گفتم اره و بلاک کردم من حس میکنم اون بوده... تا الان بعدیسال فهمیدم ازدواج کرده و دیروز خانومشو دیدم خیلیییییی زیبا بود واقعا حسودیم شد ومطمئنم بااین زن هیچ وقت دیگه یاد کارایی که بامن کرده نمیوفته و پشیمون نیست