شوهرم با داداشش ی ورزشگاه درست کرده ک من راضی نبودم
ما بشدت تمامافتادیم تو قرص و وام در حدی ک شوهرم مجبور شد شهر دیکه ای بره وما پول رهن خونمون رو بدیم روی اون وام های لعنتی
اولا ک تومحیط روستا ساختن ک من متنفرم از اون محیط چون میترسم مجبوربشیم اونجا زندگی کنیم بعد هی توگوش شوهرم خانوادش میخونم ک خونتو بفروش ک کلی دعوامون شد
بعد همینطور ک خانواده شوهرم میگن مشتری زیاد داره وتعریف میکنن از این پروژشون اما مابشدت تو فقر هستیم
خلاصه خواهر شوهرم چند شب پیش میگه ک پسده پولدار شد بپا برات خدمتکار نیاره هوو نیاره منم گفتم هرکی رو بیاره یا خودشو یا خانوادشو سمی چیزی میدممیکشم
دیروز هم از ورشگاهش عکس فرستاده میگه چشم حسود کور
منظورم شما نیستی ها شما صاحبشی
الان میخوام بهش بگم یکی دنبال زن میگرده پولداره گفته دختر خوب میخوام اگه راصی ای بیاد
ک شک ندارم راصی هست
بعدش بگم ک فقط زن دوممیخواد
آخه مجرده سنش بالاس خواستگار نداره ادعاشم بالاس با اینکه واقعا زشته وفصوله
اینطوری بنظرتون بسوزه ؟