لطفان درد دلموبخون بابام مرده کسیو نداشتم بهش بگم 😭حس میکنم مقصر مرگش منم😪
سلام من سه ماهه بابامو از دست دادم مرده و خودمو مقصر میدونم کسیو نداشتم باهاش حرف بزنم.
من پارسال بابام تا دم مرگ رفت دکتر گفته بود چند دقيقه دیرتر می رسید می مرد بعد که بيمارستان بود خوشحال بودم که بابام زندس همونجا متوجه شدیم قلبش چهل درصد میزنه بخاطر سیگار ریشم خراب بود. همون شب گفتم خداروشکر که بابام زندس خوابیدم ی صدایی تو خواب بم گفت زیاد خوشحال نباش تا یسال دیگه بیشتر زنده نیست .من به کسی این خوابو نگفتم ی مدتم همش خواب ماشین چپ شده بابامو می دیدم خلاصه بابام برا قلبش قرص می خورد گاهی یادش می رفت بخوره روز قبل مرگشم قرصشو گذاشته بودیم بخوره نخورده بودش برای ریشم باید اسپری میزد بیشتر یادش می رفت منم یادم می رفت بعضی وقتا یادم می موند یاد آوری می کردم .خلاصه امسال همش می گفتم خواب نکنه راست بوده بعد می گفت این چه فکراییه خلاصه گذشت ی روز بابام اومد خونه خوابيد منو دوستمم توی اتاق نشسته بودیم بابام رد شد حس کردم مریضه دقت گردم به صورتش ی سمتشو دیدم فقط گفتم نه بخاطر خوابه گفتم بابا کجا میری گفت بيرون بعد دوستم گفت بابات مریضه گفتم ن بخاطر خواب بوده پنج دقیقه گذشت زنگ زدن گفتن تصادف مرده درجا مرده😪😔😭 قرصاشم رو اپن بود نخورده بود میگم مقصر منم نفهميدم قرصاشو نخورده دوستم گفت بابات مریضه گفتم بخاطر خوابه 😭😭 اون روز همش حس می کردم مریضه می گفتمن بعدش اطمينان داشتمخوبه مریض نیست . حس میکنم من مقصرم بايد می فهميدم مریضه نباید میزاشتم بره که تصادف کنه چند نفرم گفتن چرا گذاشتی بره گفتم متوجه نشدم مریضه خودشم هیچی نگفت جاییم درد میکنه بنظرتون من مقصرم که بابام مریض بوده رفته تصادف کرده مرده😭😭😭😭😭
