ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
من ناراحت میشم ولی خب کاری نمیتونم بکنم.۱۵ سالمه.فقط به پدرم میگم برو دکتر یا نهایتا احوالشو بپرسم همش.واقعا کار دیگه ای از دستم بر نمیاد.کارای خونم هم گردن من و خواهرمه همیشه.بجز غذا. ولی وقتایی که خانوم پدرم مریض میشن گاهی من غذا میپزم.دیگه کاری نمیتونم بکنم جز اینا
بچه نیس باید نگرانت بشه و حالتو بپرسه ابو داروهاتو بیاره اگه اشپزی بلده سوپی واست بپزه ،چرا اینقدر عادیه براتون بی محبتی بچه های امروزی خودمون میخوایم که بچه هامون بی مهرو محبت بار بیان
زمان زیادی گذشت....فهمیدم همیشه اونیکه میخوای نمیشه....!فهمیدم هرکسی که باهاته الزاما"دوستت"نیست....!فهمیدم کسیکه تونگاه اول ازش بدت میادیه روزی میشه صمیمی ترین دوستت وبالعکس.....!فهمیدم که بی تفاوتی بزرگترین انتقامه....!تنفریه نوع عشقه....!دلخوری وناراحتی ازمیزان اهمیته....!غروربزرگترین دشمنه....!و"خدا"بهترین دوسته 🌷🌹🌸
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
آرومتر که شدی بهش بگو بنظرم. نه بالحن تند، با آرامش و لحن دوستانه. بگو همیشه آرزو داشتم دختر داشته باشم که مونس و رفیقم باشه. فک نمیکردم یه روز از درد به خودم بپیچم، دخترم حتی نگاهم نکنه. بگو ازت انتظار داشتم، حداقل بپرسی چمه؟ چیزی لازم دارم یا نه؟ تو کارای خونه کمک میخوام یا نه؟؟؟ ولی تو کوچکترین توجهی بهم نکردی. تهشم بگو چون دوستت دارم و برام مهمی ازت انتظار دارم، وگرنه مثل همسایه و غریبه ها، از توام انتظاری نداشتم.
برای خانه کوچک همسایه ات، چراغ آرزو کن💡بی شک حوالی خانه ات روشنتر خواهد شد🌟
من با اینکه مادرم خیلی سرد بود ولی مریض میشد خدا میدونه چقدر پرستاریشو میکردم بهش میرسیدم کارای خون ...
دقیقا منم
دستش خون میومد گریه میکردم کمرشو عمل کرد از درسم همه چیم زدم حموم میبردمش حتی کفشاشم نمیتونست بپوشه من پاش میکردم ولی تو روزای سختم سنگ بود پریود میشدم میگفت کاش بمیری انگار فلجی هیچ کاری نمیکنی